شعری از «محمود حسینی»

چاپ تاریخ انتشار:

شعری از «محمود حسینی»

 

پسرم تو قد می کشی

و روزی رو در روی آینه   شبیه من می شوی

این خط

این هم نشانی کوچه هایی که با گریه گذشته ام

این خط

این هم نشانی جوانی که از یادمان بردند

پسرم تو روزی قد می کشی

و شبیه من، نه شبیه خودت باش

بغضی اگر گلویت را فشرد   ارثی ست پدری

محکم باش

مرد باش   و ایستاده بمیر

پسرم تو روزی قد می کشی

و به خاطر می آوری چیزهایی که از یادمان بردند

روزهایی که پدری نکردم برای تو

زخم هایی پدرت شدند

مرا ببخش پسرم

زندگی مقدر بود

و دست هایم نرسید   این بغض را از سینه ات بردارم

پسرم تو روزی قد می کشی

و این یک وصیت است

همیشه ترس ات را توی جیبت بگذار

همیشه نفرتت را توی جیبت بگذار

از کنار آدم ها که رد می شوی به چاقوی جیبی ات فکر کن

فراموش نکن

زندگی یعنی: زخم هایی که می خوری

آن که مهربان تر سلام می کند

بیشتر به دریدن گلویت فکر می کند

پسرم محکم باش

به دوستانت بگو فقط مرد باشند

"که دشمنان مردند"

پسرم تو روزی قد می کشی

آن قدر که دستت برای گشودن هر پنجره ای برسد

برای هر دری که بسته ماند

پسرم حالا آنقدر قد کشیده ای

که گلوی قاتل مرا نه...