شعری از «آیدا مجیدآبادی»

چاپ تاریخ انتشار:

شعری از «آیدا مجیدآبادی»

 سینه سپر می کنم بر هجوم تنت

این راه شیری از هیچ کهکشانی نمی گذرد

گهواره ی من زمین بود

وقتی که مادرم ابرها را از شیر می گرفت

و برایم آدمک می ساخت

حالا صورتم

پریده از تمام رنگها

به سراغ تو می آید

تا انتقام گونه های شرمزده را

از شکار گاه لبت بگیرد.