چند شعر از «شیرین ترابی»

چاپ تاریخ انتشار:

چند شعر از «شیرین ترابی»

 

1

پاییز نام دیگر من است

که ریشه تمام ابرها

از چشم هام اب می خورد

2

راهم را بسته اند

گوش ماهی ها

وقت رفتن به دریا

3

ماه

در فنجان افتاد

تا به لبهایت برسد

4

دنیای همه

چهار حرف دارد و دو بخش

دنیای من تویی

دو حرف داری و یک بخش

5

به شهرمان وقتی پا گذاشت

کوله بار سربی اش پر از بوی باروت بود

وقتی برمیگشت

از خواهرم

چادر عروسی اش را به یادگار برد

از برادرم پایش

و از مادرم

سوی چشمش را

اکنون

سالهاست پدرم با رادیو موجها را دنبال میکند

ما جنگ زده ایم

هر زمان

اسم جنگ بیاید

نفسمان میرود و

دیرتر از همیشه برمیگردد

6

گام به گام

آرام

راه افتاده ای

اندام به اندام

رگ به رگ

پرچم افراشته ای

بگو مقصدت

کدام گوشه از وطن کوچک من است ؟

شیرین ترابی