دو شعر از «آرزو نوری»

چاپ تاریخ انتشار:

 

مسافر

تهران همیشه مسافر است

با چمدانی در دست

از این اتوبان ....

به آن اتوبان

.....................................

گمشده

نوشتن این نامه­ ها

اثری نخواهد داشت

و زنگ زدن

به شماره ­ای که داشتی

تو را

به جایی نمی ­رساند

من گم شده ام

میان دستهای خودت

مانند گلی که بی­ هدف چیدی

و روی نیمکتی نامعلوم

جا گذاشتی