اشعاری از «محمود معتقدی»

چاپ تاریخ انتشار:

اشعاری از «محمود معتقدی»

 

رنگین‌کمان کلمات / به شانه های گلگون تو می رسند

1

از شرق کوچه / تا غرب کوچه

چه قدر می توان

به لبخند های از دست رفته ات عادت کرد؟

رنگینکمان کلمات به شانه های گلگون تو می رسند و

دریا همچنان به معبر تو گوش می دهد

2

یکشنبه ها سکه های از یاد رفته

به صحنه باز می آیند و

آگوستین قدیس

رؤیای زیستنت را / ندیده می گیرد

به یاد همه ی روز های پر گناهت خط می زند

و تو هم به روایتی خاطرت خط می خورد

3

پاییز

شروع دست های تو

شروع دست های بی دریغ تو

آواز رنگها

سکانس سطرها

دور از هیاهوی سکوت و

دور از سقوط جنگل و درخت

دلم با انار های تو تازه می شود

طرحی بزن و

روایتی از هزاره ی باران باش

4

بگذار

صدای گذشته هم به خیابان بیاید و

تو با استخوان های سبزت / به روز های جهان برمیگردی

زمان / به وقت رنگینکمانت

5

ایستاده باش

رؤیای ایستادگی / سرزمین بدی نیست

تو را / به رسم خودت / باز می شناسند

مثل درختان

مثل پرندگان

مثل شادی های کوچکت

ایستادن هنوز بیهوده نیست