شعر سپید «لیلا محمودی»

چاپ تاریخ انتشار:

شعر سپید «لیلا محمودی»

 

 

پشت گورها

گهواره ی شهر را می جنبانند

دستانی که از سایه ها بیرون می خزند

خورشید

خط چشم می کشد

برادران تنی تاریکی

از جنگ های تن به تن

دست کشیده و

چاقو

در زخم ها پنهان می کنند

صورت ها

سیلی سیلی

حمام آفتاب می گیرند

باد

کاه کهنه می جود

و روی تارها

عنکبوت

ردیف مرگ می سازد

قبل از قار قار کلاغ ها

شهر برای آغاز به غار بر می گردد

جایی که آیینه ها رو برگردانده اند

همراه خاطرات گربه هایی که راست راست روی دیوارهای صبح

نت های شکار را تمرین می کنند

و هرگز از ردیف خارج نمی شوند

پاشنه ها را بالا بکش

بالاتر از سیاهی

پلک های بسته ی شهر یست

که از قلم می افتد