شعر آزاد «عزیز کلهر»

چاپ تاریخ انتشار:

شعر آزاد «عزیز کلهر»

 

فانوس ایندنیا خورشیدی بود

که پشت کوههای ‌ فلات فنا

خاکستری مرد

حالا نه چشم‌های تو ستاره می‌شوند

نه ریگ‌های این بیابان بی بازگشت

امروز پایان دنیاست

و مرگ آخرین جنایت خود را

پنجه‌ای می‌داند

که بر پشت پلک‌های مترسک مزرعه‌ای می‌کشد

که کلاغها برایش طوری قار کشیده‌اند که

انگار قیامت است

عزیز کلهر اوج بی پناهی


۲۸ اردی جهنم ۹۵

مه 17