1
ما این جابودیم
روی پاشنه ای چرخیده روبه دیوار
ازسایه ها مان بالا میرفتیم
ما این جا بودیم
روی آلواره های چرکین تاریخ
گذشته را به نیش میکشیدیم
ومفهوم امروزو فردا راپهن میخندیم
ما همین جا بودیم
روی سکههای قلب "ده شاهی"
که کسی با ان
یک نان سیاه هم نمیخورد
******
2
تو روبه روی درهای آسمان ایستاده ای
من کفشهای زمستانیام را پوشیدهام
یک اتفاق کافی ست برای خاطره شدن
هرروز اتفاقی خاطره میشوی
گفتی"رفتن "فعلست
صرفش فقط شکیبایی ست
دیدگاهها
پايان شعر دوم عالي بود
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا