مرگ و تولد
مرگ را فرا میخوانم،
در روز تولدم.
در روزی که باید زندگی را صدا زنم،
مرگ را فریاد میزنم.
همه چیز در من وارونه شده است.
همه چیز در من وارونه است
زمین هم وارونه است
گرد است و گرد خود میچرخد
و نمیداند که وارونه است
منˏوارونه، با زمین همراهم
میچرخم
چرخ چرخ چرخ چرخ
سر و ته ایستادهام
اینجا نقطه سر خط مرگ است.
مرگ مرا سوق میدهد سمت زندگی
و زندگی مرا پس می زند
و من
در این میان
دست و پا.
امروز
در روز تولدم
مرگ
فرود
سقوط
نیستی
میخواهم.