1
امتداد موهایم به چشمهای تو میرسد.
به جایی که پاییز میریزد از شانههای درخت
امتداد دستهایم به کبریتهای سوخته
به سیگارهای بی مرز بر لبه پرتگاه آه
امتداد شعرهایم
به بازجوهایی ها
به اعتصاب نفس
امتداد نگاهم را عکسها قاب گرفتهاند
2
اقیانوس
جاذبهٔ دستهایمان را گرفت
آنگاه که بر ساحل پا میکوبیدیم
در کودکی
تا فهمیدیم رنج هم کشیدنی ست
نقاشیام را پاک کردم
3
سبز که باشی
بوی جنگل از دستهایت میتراود
زمین در تو ریشه می زند
و خورشید با دستش برگها را نوازش میکند
آبی که باشی
آسمان عکسش را به تو میدهد
دریا دریا
دلت باز
آینه میشود
ماهیها بین آبیها لم میدهند
سرخ که باشی
فرو میپاشی بر روی ترومپت
پت پت چراغ میدانی میشوی در رومانی
کور میشود کشورت
ستاره
داس
چکش بر سرت میکوبد
رفیق راه را گم کرده ای
حالا از سبیلهای سیاه چکیده تر که نیستی
سیاه که باشی
آفریقا در سرت سوت میکشد
به شکمت گرسنگی میچسبد
آویزان از پستانهای دار زده به شاخ آفریقا تا
شاخت را بشکنند
کنار صندلی عاج
سپید که باشی
شعر میشوی
در دفتر نقاشی یا بوم کبوتر انه های بی پر
و هذیان رنگین کمان مداد رنگی
بی رنگت میکند
خاکستری سلول به سلول
زندانیات میکند
در شهری که رنگ را فراموش کرده و
تا میتواند دهان خیابانهایش را آسفالت میکند
رنگها را فراموش نکن
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا