شعر آزاد «مرضیه فروزنده»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

اکسیژن ریه هام

سکوتی ست که مرا

در خودکارها

زمزمه می‌کند

شعرهای سال خورده

پشت پلک‌های متورم تاریخ

پوست انداخته‌اند

جا گذاشته‌ام

ریشه‌هایم را

خمار شدم

درد گرفتم

بار شیشه کشیده‌ام

واژه واژه شعرم

دود می‌شود

چشم‌هایم

در ورق پاره‌های تاریخ

سوزانده می‌شوند

و طعم گس لبه‌ام

درد می‌کند

آنا

مرا بخوان

سپاهت را جمع کن

اختراع تازه ای ست مرگ

و من شعر تازه ای شده‌ام

در رگ‌های شهر

اسب‌هایت را بتازان

این دشت

مدت‌هاست

تو را می‌خواند

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692