شعر آزاد «علی نقویان»

چاپ تاریخ انتشار:

 

 

در زندگی دو گانه ام

یکیش

مرده بودم

و چیزی به خاطر ندارم.

یکی دیگر

من بود و مجموعه ای ازمن های دیگر.

تعدادی از

و تعدادی از، ازهای دیگر.

در مجموعه دوم اینجا، نه خیابان بود

نه خانه‌هایی که از من پر شده بود.

اینجا شیار بود و گندمزار و از هر کدامشان

یک خیابان

ساختمان

هایپر استار

و دخترانی که بازیگوش بودند.

دخترانی از ....

که گاهی لباس از تنت

و گاهی هم به تنت می‌کردند.

در زیر لباس اما دست و دلهره‌ام می‌ریخت.

تو هایپر استار

تبخالم را دست می‌زدند

بدنم

و گاهی شعرهایی که نصف عمر توضیحشان داده بودم

تا نصف عمر شوم.

(پاورقی وسط سطر: تو فکر کن ماهی شدی

از دستم در می‌روی

فکر کن

و اصلن فکر کن که از دستم می‌روی ).

از این کوچه

این شیار

کودکی عبور می‌کرد که نمی‌توانست یاشد.

تا

این زمین که تغییر کاربری داد.

کودکی را درونش پنهان کرد

و دور تا دور الانش

هایپر شد

و تشکیلات رفاهی

با کودکی گمشده در گندمزارها.

این‌ها به هم چسبیده بودند

و باید با هم می‌خوردمشان

تا از دیگری جدایشان بکنم.

این

تا

ها

با اول دومی همراه نبودند.

این بار

نه دوم مهم بود نه اول

تنها مهم

اینکه جدا باشند.

و تنها

اول بود که به مذاقم خوش می‌آمد و شاید دومی و سومی و چهارمی و ..... هر چه که بهانه از اولی بود.

در این ساختمان‌های مجلل

خیابان‌ها

هایپرها

شما لخت می‌شدی و برای همه تعریف می‌کردم.

این بار ولو کوتاه

عاشقت می‌شدم.

از سه روزی که مرده بودم و تو هنوز برایم پیام می‌فرستادی.

نقویان 94