شعر آزاد«آرزو نوری»

چاپ تاریخ انتشار:

کنار دریا

صدف صدف

فاجعه می‌بارد

کنار دریای خزر

گفته بودی

اینجا که بیایی

دریای سبز

نگاه مرا دارد

و جزر و مد

زندگی می‌آورد

حالا

همین دریاست

که موج موج

سر به سنگ می‌کوبد

و از خیل صدف‌های بی­ مزار

دلشوره می‌گیرد

..............................

انتهای قصه

کلاغ‌ها به خانه برمی‌گردند

با تصویری از تو

در مردمک چشمهایشان

تو اما...

قصد آمدن نداری

با این که صابون‌ها

قالب قالب کم می‌شوند

و کلاغ‌ها

دسته دسته

تا انتهای قصه می‌روند