کنار دریا
صدف صدف
فاجعه میبارد
کنار دریای خزر
گفته بودی
اینجا که بیایی
دریای سبز
نگاه مرا دارد
و جزر و مد
زندگی میآورد
حالا
همین دریاست
که موج موج
سر به سنگ میکوبد
و از خیل صدفهای بی مزار
دلشوره میگیرد
..............................
انتهای قصه
کلاغها به خانه برمیگردند
با تصویری از تو
در مردمک چشمهایشان
تو اما...
قصد آمدن نداری
با این که صابونها
قالب قالب کم میشوند
و کلاغها
دسته دسته
تا انتهای قصه میروند
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا