شعر آزاد «محسن جعفری»

چاپ تاریخ انتشار:

شعر آزاد «محسن جعفری»

 

" پاريس "

تنها ايفل

ارتفاع فريادم را مىداند

و همهمهى ذهنم را

تنها شانزه ليزه خوب درك مىكند

هيچوقت فكر نمىكردم

تنهايى مىتواند

اين همه بزرگ و شلوغ باشد

مثل سگ ولگرد پرسه زدم

اما هدايت به پرلاشز نشدم

التماس دستهايم را

در موازات رودخانهى سن تماشا كن

هاى ى ى...

برگرد شاعر برگرد

اين همه شب پرسه به كجا مىرسد

باز هم بيراهه رفتهاى

كلماتت را

روى زيبايى اين همه زن زيبا متمركز كن

روى اين همه بوى خوش

روى بوى قهوه و ادكلن

روى بوى اين همه موى بلوند

روى رنگ اين همه چشم دريايى

هى موسيو

" s'il vous plaît chang mon café "1

اين قهوه طعم شعرهاى ژاك پره ور را نمى دهد.

( ١- لطفا قهوه ام را عوض كنيد )