دو شعر از عابدین پاپی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

دو شعر از عابدین پاپی


 «یک»
تریبون‌ها
در بهارستان می‌دان!
مقابل درختان صف کشیده‌اند...
و بهار می‌آید
تا خواب نطق‌ها را بیدار کند
دوست من...
می‌دان انقلاب گوارای چه با شد خوب است؟
گوارای «چه گوارایی» که انقلاب‌های خیابان را
می‌فهمد؟
یا فرانتس فانونی که بر قله‌های الجزایر
انسان می‌جوید؟
اینجا خبری از عصر نیست
و بر دامان میلاد
هیچ ولی عصری فارق نمی‌شود...!
 «دو»
در بامداد روز!
برهنه بر لباس
و می‌روم
تا تهران‌های زمستان را
قدم بزنم
به ناگه سر از
گرگ و میش صبح در می‌آورم
آنجا که در میدان آزادی
گندم را بر چوبه‌ی دار آویخته‌اند
و کبوتر‌ها
بر جنازه‌اش منقار می‌زنند!

دیدگاه‌ها   

#2 پونه 1394-03-16 18:55
عالي بود درود
#1 مریم 1394-03-03 18:56
آنجا که در میدان آزادی
گندم را بر چوبه دار آویخته اند
وکبوترها
بر جنازه اش منقار می زنند
زیبا بود بهمراه سایه ای از حقیقتی تلخ
موفق باشید..

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692