شعر آزاد «مریم نقیب»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

1
ایستادهام...
در آستانهی دروازهی عدم
بر بالای گورهای کنده شده
بزیر جنگال آسمان تیرهی محوف
نفسم میگیرد...
از تعفن  اجساد صدها آرزوی بهخاک و خون کشیده شده
و خونهای خشک شده برروی دستانم
یادگار شرمآور آن جنایت معصومانهایست
که تا نهایت این سقوط ابدی
دستان آرامشم را رها نخواهد کرد.


2
بگذارید در آغوش دشتها جاری شود
چنگ در زلف باد بیاندازد
با خاک نفس بزند
دریا را یک جرعه بنوشد
ودر بینهایت ابدییت آرام گیرد
دنیای مرداب را کسی باور نکرد
این جویبار تشنه سالهاست که مسافر است.


3
عقربههای درماندهی ساعت
خستهتر از همیشه
ثانیهها و دقیقهها را
یک بهیک سر میبرند و پیش میروند
و من در بستری از جنس استخوانسوزترین سرمای تمام  زمستانها
سر بر شانهی دلهرههای آشنا
با سکوت شب همآغوش میشوم
آکندهام از التماسی تلخ...
برای یک لحظه خواب...
لحظهای بهوسعت عمر تمام آنان که
آمدند اما نه برای ماندن
ماندند اما نه برای زندگی
و رفتند اما نه به آنجا که میخواستند.

دیدگاه‌ها   

#6 یونس یونس زاده 1394-04-20 17:21
عالی بود خوشهالم که چنین استعدادا خوبی دارین
#5 پونه 1394-03-16 18:56
عالي بود احسنت
#4 مریم 1394-03-09 02:04
نقل قول:
لذت بردم خانم نقیب. موفق باشید
ممنون آقای رضایی عزیز زنده باشید
#3 مهدی رضایی 1394-03-01 22:55
لذت بردم خانم نقیب. موفق باشید
#2 آیدا مجیدآبادی 1394-02-28 01:48
سلام مریم عزیزم.
لذت بردم و همچنین درد ..
به امید روزهای سبزتر برای تو و شعرهایت..
#1 مهسا 1394-02-28 00:24
و من در بستری از جنس استخوان‌سوز‌ترین سرمای تمام زمستان‌ها
سر بر شانه‌ی دلهره‌های آشنا
با سکوت شب هم‌آغوش می‌شوم

خیلی زیباست
موفق باشی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692