شعر آزاد «شیوا عباسی»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر آزاد «شیوا عباسی»

 

1

وقتی انگشت اشاره‌ام راه می‌رود

به مورچه ها می‌اندیشم

به خط چین‌های بی‌دلیل مسیرشان

به راهی که روزی هزار بار می‌روند

به سراغی که نمی‌گیرند از آنکه نیست

و بعد آن

ده انگشت در جیب‌های من

روزی هزار بار مرده‌اند...

یتیم می‌شوند و کلامی نمی‌نویسند

به نام رهایی ...

آزادی را از زندگی بگیر

تفریق کن

آنچه باقی می‌ماند را

با هرچه می‌خواهی جمع ببند....

آه... و ده انگشت در جیب‌های من ژاندارک‌گونه آتش گرفته‌اند

در آن اقیانوس دور

که آغوش باز آزادی بود و

حاصل یک تساوی...

در بهت پاهای کوبیده شده‌ی آزادی در زمین

و در خیابان بلند آن

ده انگشت در پرسه‌های آلوده‌شان در جیب‌های من

در آوازهای سرزمینی می‌میرند

که بوی نم می‌دهد

بوی باروت و انفجار.

2

"تنها سرزمینم"

مامان

بعد تو یتیم‌ترین عشایرم

فصلم که شد کوچ می‌کنم به تو

به قلمرو پر قدمت سرزمینم

به تو...

3

"مرگ پروانه‌ها"

کفنت را کنار زدم

بوی کافور و مادر می‌آمد

چیزی عوض نشد مامان

فقط من فهمیدم

پروانه‌ها هم می‌میرند

مامان

زخم رفتنت روی زمین درد می‌کند

و فکر می‌کنم چرک کرده است...

 

دیدگاه‌ها   

#3 نیلوفر 1395-03-13 14:00
عمیق و زیبا
#2 ارسلان حسینی 1394-01-16 08:33
معمولا دردها که نوشته بشه صحیح نیست بگیم لذت بردیم
اما اگر یک درد خووب ب تصویر کشیده بشه باید ب اون پنجه های تصویر گر خسته نباشید گفت.
#1 ارسلان حسینی 1394-01-16 02:26
بوی کافور و مادر میداد!!!
از درد که مینویسند نباید گفت لذت بردیم
اما وقتی تصویر یک درد انقدر زیبا کشیده میشود از هنر این انگشتها باید لذت برد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692