شعر آزاد «حمید رضا اکبری شروه»

چاپ تاریخ انتشار:

کوبانی وطن من است

 

جنگ از صفحه تلویزیون به خانه ­ام ریخت

کوبانی  با زنان حماسه ­ایش­!

پشت تپه­ ها همه  مبارزند 

و آن طرف­تر جام­ه ای شراب دوره می­ گردد

که انگاری خون کودکان به دنیا نیامده کوبانی­ست­!

می­ نوشند

و مرگ متأسفانه کنار ما تنها قدم می­ زند­.

کوبانی­!

صدای وطن من است

وطن ترانه فریاد

و فریاد همین خلاصه نشنیدن است­.

دهانم به آن جا نمی­ رسد  تا برای زنانت کِل بکشم

که آزادی  همین

از دهان تفنگ ­تان آغاز می­ شود­.

مرثیه برای­تان حرام است

دست می­ زنم

سماع می­ کنم

کوبانی دوباره جان می­ گیرد

با همین سر­های بریده

همین دست­ های نداشته ­ات­.

کوبانی مادر زمانه ­است

و عاقبت سیبی­ ست  که شیرین می­ ماند­.