(1)
دیشب ای کاش
باد
مرا با خود برده بود
به عمق جنگل،
به عمق کوه و دشت و حجمِ فیروزه و لبخند،
هزاران سال دورتر از اخباری این چنین
بی رحم!
4 شهریور ماه 1393
(2)
تلخی مکن!
تلخم مکن!
تصمیم داشتم امروز
چایم را با اشک، شیرین نکنم!
اما تو
بی صبحانه
بی دستانم
بی حتا خداحافظی
ناجوانمردانه،
آوارِ فریاد بر سرم باریدی که:
"چرا ساعت را روی جوانیام نگه نداشتی؟!"
(زمستان 1391)