شعر کلاسیک «بنفشه ابوترابی»

چاپ تاریخ انتشار:

 

 

شاخه نبات

حتی اگر آغوش دور افتاده­ ات باشم

تقدیر بود اینکه خودم دلداده ات باشم

لبخند لب ه­ای منی و عشق فرمان داد

رویای لوس پیش پا افتاده­ ات باشم

این شهر از معشوقه و دلبر پر است اما

باید خودم معشوق فوق العاده ­ات باشم

با اینکه قسمت شد فقط عکسی بنفش آبی

در ماجرای عشقی رخ داده­ات باشم

من حاضرم حتی برای دیدنت از دور

عمری سراب انتهای جاده ­ات باشم

خان زاده ء زیبا سرشتم می شود آیا؟

عمری پری لال دریا زاده ات باشم؟

من قانعم یک لحظه، یک آن ، چند ثانیه

حتی میان خواب ها آماده­ ات باشم

راضی­تر از این؟ اینکه حتی حاضرم تنها

تعبیر رویاهای صاف و ساده­ ات باشم؟

یا اصلن از اینی که گفتم ساد­تر، عشقم

گرد و غبار مانده رو سجاده­ ات باشم­؟