شعر کلاسیک«زین العابدین محب علی»

چاپ تاریخ انتشار:

روزهای شیدایی"

"

دل خزاني درد آشناي دريايي

بمان هميشه در اين روزهاي شيدايي

تو اي صداي تو در عمق جان من در خواب

بخوان برايم از آن آيه هاي لالايي

و لحظه لحظه اين عمر از تو سرشار و

هزار سال ميان من و تو تنهايي

نجات مي دهمت از کمند ديو سياه

سرم پر است از اين قصه هاي رويايي

براي گفتن حرفي فراتر از باور

چقدر واژه حقير است راز زيبايي

جواب ساده مجهول اين معادله ها

تويي که محرم هر راز و هر معمايي

هوايي تو شدم مثل پر رها در باد

تو روي خاکي و همزاد آسمان هايي

چقدر لهجه ديدار با تو شيرين است

دو چشم از عسل و گيسوان خرمايي

پرندگان مهاجر دوباره برگشتند

دلم شکست پرستوي من نمي آیی؟

 

 

مجموعه "ذات بی مرگ شعرهای سپید"/انتشارات نیماژ