شعر كلاسيك«محمد رفيعي»

چاپ تاریخ انتشار:

 

محمد رفیعی متولد 5 خرداد سال 1363 در شهر قم. ابتدا شعر را با قالب ترانه شروع کردم اما از سال 86
به قالب غزل گرایش پیدا کردم و برگزیده ی کنگره ه ی شعر جوان سال 88 و آخرین دوره ی برگزاری کنگره ی شب های شهریور در سال 89 و چند کنگره دیگر شدم. مجموعه غزلم به نام سخت است اینکه جای خودم باشم در سال 1390 در انتشارات گنج عرفان به چاپ رسید که شامل 44 غزل است.

 

نشسته برف تنت بعد سال‌ها به تنم
يخ تو باز شد آخر از آتشي كه منم

تو در كنار مني عشق كار خود را كرد
رسيده لحظه‌ي شيرين با تو ما شدنم

نمي‌شود كه بر اين لحظه نام بوسه گذاشت
نزول آيه‌ي لب‌هاي توست بر دهنم

تمام شهر به دنبال نام عطر منند
گرفته بوي تو را تار و پود پيرهنم

من و تو مثل دم و بازدم گره خورديم
چگونه رابطه ام با تو را به هم بزنم؟

شعر2

ديگر تو را ميان غزل‌هايم در قالب خيال نمي‌خواهم
رؤياي من بدل به حقيقت شو غير از همين محال نمي‌خواهم

يا با تو مي‌رسم به بلندايم يا بي تو محو مي‌شوم از دنیا
دريايي و جنون تو را دارم ، موجم كه اعتدال نمي‌خواهم

افسانه نه! ولی غزلی هستم در اوج عاشقانگي‌اش کوتاه
در عاشقی شبیه خودم هستم از قصه‌ها مثال نمي‌خواهم

آينده‌ام تو هستي و بختم را در عمق چشم‌هاي تو مي‌بينم
وقتي نگاه گرم تو را دارم از شعر و قهوه فال نمي‌خواهم

پايان اين رقابت طولاني وقتي رقيب‌ها همه جا ماندند
جز دست حلقه كرده‌ي تو ديگر برگردنم مدال نمي‌خواهم

با تو خوشم اگر چه حرامم شد جز غم هر آنچه روزي من بوده‌است
مي خواهمت به قيمت ايمانم ، نه ! روزي حلال نمي‌خواهم