شعر كلاسيك«محمد مرادي نصاري»

چاپ تاریخ انتشار:

 

متولد 25آذر 1369 شهرستان ایوان غرب.دو مجموعه رباعی فارسی و یک مجموعه رباعی کوردی در دست انتشار .دانشجوی الکترونیک - ایلام

www.nesari69.blogfa.com

 

1

سخت است که هر ثانیه در شک باشی

در دنیایی بزرگ، کوچک باشی

بعد از عمری درخت بودن حالا

جا کفشی عده‌ای مترسک باشی

 

2

رودی شده‌ام که در سکون افتاده

جادو شده‌ای که در جنون افتاده

درهای جهان به روی من بسته شده

بر زندگی‌ام سه قطره خون افتاده

 

3

آخر چه قدر فراق ماهی ها را...؟  

ما از چه کسی سراغ ماهی‌ها را...؟    

این رود فراموشی سختی دارد  

انگار زیــاد داغ ماهی‌ها را...      

 

 

4

انگار که جاری شده رود از همه‌جا

سرتاسر باورش کبود از همه‌جا

یک روز دلش شکست و بارانی شد

چتری که دلش گرفته بود از همه‌جا

 

5

سنگی شده تا بال و پرم را بزند

تا مُهر سکوت دفترم را بزند

من مدرسه‌ای کهنه و دورافتاده

مرگ آمده زنگ آخرم را بزند

.....