متولد 1355
مشهد
عطر تند نارنج / نشر داستان سرا / 1387
به رنگ نارنگی / نشر هنر رسانه اردیبهشت / 1389
هرگز نخواستم که فقط نان بیاورم
من می روم برای تو باران بیاورم
تا بشکفد گل از گل تو، سبزتر شوی
قدری بهار بعد ِزمستان بیاورم
تا ریشه... ریشه... ریشه کنی استوارتر،
از قلب خود برای تو گلدان بیاورم
گلدان من به وسعت باغیست بیحصار
باور نکن برای تو زندان بیاورم
باور نکن که نقطه شوم: بیخیال و شوم !
بر جمله شروع تو پایان بیاورم
با من بیا که رسم جهان را عوض کنیم
تا من از این حقیقت عریان بیاورم –
- تعریف تازه ای که غزل را غزل کند
سوگند میخورم که به قرآن! بیاورم
این عاشقانه است که هی ظالمانه بر
ابر لطیف روح تو سوهان بیاورم ؟!
چکش بیاورم من و سندان بیاوری ،
چکش بیاوری تو و سندان بیاورم ؟!
*
آیینه شو که شکل غزل را عوض کنم
جانی به این طبیعت بیجان بیاورم
*
گیسوی توست عطر بهارانههای چای
یک استکان بریز که قندان بیاورم
قندان ِ واژه های ِفراموش ِبی غزل!
بر لب سرود بوسه و عصیان بیاورم
باور کن استواری هر عشق بوسه است
دست مرا بگیر که برهان بیاورم
حالا که چلستون غزل بیستون شده،
ویرانه را دوباره به سامان بیاورم
آه ای دليل آتش ِلب را شکوفه كن!
تا باز هم به معجزه ایمان بیاورم