صادق حسینی

چاپ تاریخ انتشار:


شعر اول


معمار شعر‌های من اندوه عالم است

شادی میان قافیه‌ها رنگ ماتم است

وقتی تو نیستی همه‌ی ماه‌های سال

تکرار تلخ و بی هدفی از محرم است

هر شب در این خرابه ی تاریک زندگی

مهمان بی‌ملاحظه‌ی خانه‌ام غم است

در جمع بینوای من و عاشقانه‌هام

جای کسی-که جز تو کسی نیست-ماتم است

من با زبان شعر برایت نوشته‌ام

دنیای من تو هستی و بی تو جهنم است

باشعر می‌شود به تو نزدیک شد ولی

این واژه‌ها فقیر و تواناییم کم است

من زور می‌زنم که به حرفت بیاورم

حق دارم اینکه شور غزل‌خوانی‌ام کم است

...

انگار شعر کار خودش را دوباره کرد

روی لبان گرم تو فعل می‌آیم است


شعر دوم

ساعت،سکوت،پنجره،شک،انتظار،درد

سیگار،دود،خانه ی خالی،غروب سرد

چایی،فروغ،خلوت شب،تاب وتب،غزل

دلواپسی،هوس،تلفن،بیقرار،مرد

پاییز،برف،جمعه،خیابان،خراب،خیس

آتش،عطش،مچاله،غم آلود،هرزه گرد

فردا،فریب،فتنه،سیاهی،سراب،خوف

سرما،کلافه،آدم عاشق،به خود چه کرد

ودکا،فرار،خلسه وتریاک،مردگی

تشویش،اضطراب،خطر،خواب،روی زرد

آینده،اعتیاد،تباهی،ملال،ننگ

سربار،سرزنش،غم نان،اجتماع،طرد

پایان،فراغ،حادثه،اندوه،اشک وآه

تابوت،تیرگی،سرآسوده،گور سرد

شعر سوم

روزی هزار مرتبه بازنده می‌شوم

از بازی ظریف تو شرمنده می‌شوم

اینبار فرق می‌کند اما به شوق برد

آماده جدال درآینده میشوم

موعود می رسد تو سفیدی ومن سیاه

بر شاه بی شکست تو تازنده می‌شوم

یک لحظه می‌خروشم و زورم نمی‌رسد

با این خیال خام که کوبنده می‌شوم

باران کیش های تو آغاز می شود

چون مرغ پرشکسته‌ی سرکنده می‌شوم

یکجا تمام قدرتم از دست می‌رود

تا کیش آن وزیر برازنده می‌شوم

می‌تازد اسب سرکش عشقت به هر طرف

وقتی که محو آن رخ تابنده می‌شوم

بی هیچ قلعه‌های مرا فتح می‌کنی

در خانه‌ی سیاه پناهنده می‌شوم

حالا میان صفحه‌ی تاریک زندگی

از مهره‌های سوخته آکنده می‌شوم

من مات می شوم به همین سادگی وباز

روزی هزار مرتبه بازنده میشوم

..........................................................................

صادق حسینی – ایلام – ساکن ساوه

" کسی که نیست "
عنوان اولین مجموعه ی شعری است که تابستان82 توسط انتشارات عابد چاپ و روانه ی بازار کتاب نمود.