مریم وزیری

چاپ تاریخ انتشار:

شعر اول


دوباره کوچه ام امشب تو را قدم می زد
و فکر می کنم این بار از تو دم می زد

و سنگفرش و شب و ماه و باد پاییزی
که استعاره ی شعر مرا رقم می زد


کنار خانه ی تکراریت رسیدم باز
همان شبی که دلم با دلت قدم می زد

رسیده ام به جوابت تو راست می گفتی
که منطق دگری عشق را رقم می زد

چه نقشه ها که کشیدم برای دیدن تو
و نقشه های مرا آسمان به هم می زد

میان دفتر تو می نوشتم اسمم را
و می رسید کسی و مرا قلم می زد


شعر دوم


 

شبی بی حوصله رفتی، دعا کردم که برگردی
خدا را تا سحر آن شب صدا کردم که برگردی
 
 کنار پیچک خاموش و سرد باغچه ماندم
نمی دانی کجا رفتم، چها کردم که برگردی

دوباره سایه ات تا کوچه ای بی انتها می رفت
و من هم گریه را بی انتها کردم که برگردی
 
 اگرچه رفتنت این بار رنگ بر نگشتن داشت
ولی من آرزو کردم، دعا کردم که برگردی
 
 ببین! اینجا کنار کودکی هامان نشستم باز
جوانی را ز دامانم جدا کردم که برگردی
 
 و این نفرینی تنها به خود می گفت با افسوس
چه بیهوده دلم را مبتلا کردم که برگردی!

 

 .......................

 

 

مریم وزیری

 

متولد 1363, دانشجوی فوق لیسانس علوم ارتباطات اجتماعی در هندوستان.

 

 آدرس وبلاگ

 

Http://www.maryamvaziri.blogfa.com