شعری از «راحله عابدی»

چاپ تاریخ انتشار:

zzzz

مسیر یک طرفه،ابتلای یک طرفه

امید وصل شما با دعای یک طرفه

خدا نشسته کنارت ، کنار من خالی

چه قدرتی به دلم داده این جنون حالی

بهت که میرسم انگار میشه واویلا

عبور ممتد ماشین ها و آدم ها

هوا گرفته ومغموم بهار ابر آلود

 شیار محو روابط طویل و نامحدود

مسیرها همه یکسویه و گرفته به هم

و ناگهان به سکون میرسه جهان کم کم

فقط تو هستی و دور مدار میچرخی

به دور این من زار و نزار میچرخی

شبیه باد که می پیچه توی مخروبه

خراب میشم و تو برقرار میچرخی

رسیده لحظه ی آخر که محو و آشوبم

جنون رسیده به جایی که سر نمیکوبم

بغل گرفتمت انگار بی اراده میچرخم

خدا نشسته و من ایستاده میچرخم

دوباره سکر خیال و دوباره خواب محال

هوس دو دست دراز و تو نوبرانه ی کال

خدا نشسته کنارت،کنار من خالی

چه قدرتی به دلم داده این جنون حالی....