دوباره مثل هرشب خواب دیدم
که از آینده برگشتی سراغم
تو دستات نبض دنیامو گرفتی
منم محکم به قلبت تکیه دادم
تو اعماق نگاهت غرق بودم
نفهمیدم که چشمات مال من نیست
ندونستم که دیگه آسمونت
واسه پرواز زیر بال من نیست
یه دنیا دوری از آغوشم اما
من از خوابت مگه بیدار می شم؟
مدام از حسرت روزای رفته
خودم روی خودم آوار می شم
نگاهم کن که شاید با نگاهت
رو زخمای دلم مرهم بذارم
ببین احوال این روزای من رو
که دیدن داره حال گریه دارم