محمد مهدی سيار

چاپ تاریخ انتشار:

 

هر كه ديده است مرا گفته غمی با من هست

غمی آواره كه در هر قدمی با من هست

در دلم هر طرفی مجلس ذكری بر پاست

حاجت و روضه به قدر حرمی با من هست

سر مويی دلم آشفته‌­ی گيسويی نيست

گيسويی نيست ولی پيچ و خمی با من هست

می­‌خرم از همگان تا بفروشم به خودم

تا بخواهيد غم از هر قلمی با من هست

شده در هر نفسم شكر دو نعمت واجب

آه در هر دمی و بازدمی با من هست