شعر کلاسیک «مهِ خوبان» مهدی زبید

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mehdi zobeid

 

از عشقِ تو بیمارمُ، بیمار ترم کن

بر من گذری کرده، گرفتار ترم کن

یک جرعه ببخشا توازآن باده ی نابت

از پیش مرا بیش، تو هوشیار ترم کن

بستان تو منِ گمشده را از منُ خویشم

لز وادیِ بی بار، تو بیزار ترم کن

یک دم تو براین عاشقِ بی یار نظر کن

لطفی بنما باز، سزاوار ترم کن

در توشه من نیست به جز حسرت وافسوس

دستی تو بکش بر منُ، پربار ترم کن

آبادیِ این عالم درمانده چه حاصل

کاخم تو فرو ریز، تو آوار ترم کن

دستِ منِ دل خسته بگیر ای مهِ خوبان

یک دم نظری کرده و عیار ترم کن

دیدگاه‌ها   

#1 عبدادرضا زبید 1396-07-26 11:27
احسنت.
زیییییبا.
موفق باشی ان شاءالله.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مهدی زبید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692