ای اشکِ شبانه خنده ات خواهم کرد
ای جسمِ قفس پرنده ات خواهم کرد
ای دل که به جامانده ای ازبازی عشق
یک باردگربرنده ات خواهم کرد
*****
شب هابه خودم رنگ غزل می گیرم
لب روی لب وتورابغل می گیرم
می بوسم ومی بوسم وتاصبح سپید
سرتاسرخانه درعسل می گیرم
*****
رفتی ونیامدی ولی جایت هست
درخاطرمی وردّ پاهایت هست
روزی همگی اگررهایت کردند
برگردکه این عاشق تنهایت هست
*****
بعدازتوبه جان شرارِتب هایم ماند
دنیابه سیه رویی شب هایم ماند
من بودم ودوست دارمت هاکه دریغ
ناگفته همیشه پشت لب هایم ماند
*****
یک خواب غلیظ وخستگی می چسبد
یک آب زلال وتشنگی می چسبد
بَرمن گل من همین که تاپیش منی
هرلحظه زمان وزندگی می چسبد
*****
خالی زهمست کنارمان زودبیا
دیرش شده روزگارمان زودبیا
فرداسرِساعت فلان جای فلان
یادت نرود قرارمان زودبیا
*****
دشتم به برم شقایقی می خواهم
مجنونم ولیل لایقی می خواهم
ای ساحل دوردست فریادکه من
توفان زده ای وقایقی می خواهم
*****
مرغان مهاجری که ازخواب زدند
هربال وپری به عشق تالاب زدند
شب هابه صف عاشقانه یک بوسه ی ناب
برصورت نقره ای مهتاب زدند
*****
نَم نَم چه قشنگ ودلربا می بارد
باحوصله وجداجدامی بارد
باورنکنم که آب خالی ویقین
اشکست وزدیده ی خدامی بارد
****
شب دفترخاطراتمان واکردم
بشنوکه عجب دوباره غوغاکردم
یک بارودوباروتاسحرنام تورا
درگوش شب عاشقانه نجواکردم
*****
شب ذکرغریب جیرجیرک هادیدم
درصومعه ی درزوترک هادیدم
بالای سرم به دوریک هاله ی نور
رقصیدن گنگ شاپرک هادیدم