شعر کلاسیک «عادت کن» شاعر «فاطمه نعیمی» (مهرانه)

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

" عادت کن "

اگر داده ترافیکی تو را آزار ، عادت کن

کمربندی که دارد بستنش اجبار عادت کن

قوانین می شود اجرا در این شهرِ پر از هنجار

به برخوردی پر از رفتار ناهنجار عادت کن

نمی ماند همیشه آسمان آبی تر از دریا

به رعد وبرق و طوفان ، بارشِ رگبار عادت کن

برای ارتقای خود ، فروتن باش و خدمت کن !

نمازت گرچه شد با سجده ای شک دار ، عادت کن

 وقار و حجب و سنگینی ، ندارد ارزشی ، دیگر

به بی مغزی افرادی سبک رفتار ، عادت کن

اگرچه جورو واجورند آدم های اطرافت

به اوضاعِ قمر در عقربِ اقمار ! عادت کن

کنایه در زبان پنهان تناقض در عمل پیدا

به ایهامی که دارد حرفِ معنادار عادت کن

نمادی از ترقی را ببین در مصرفِ بیجا

به دنیای گهی سالم ، گهی بیمار عادت کن

نیاور خم به ابرویت ! اگر صدبار جا ماندی !

به فرصت های چون ابر و همان یکبار عادت کن

عبورت را مجهز کن به زنجیر و زاپاس ، دائم

به دست انداز و دره ، راهِ ناهموار عادت کن

 گزیده گر سخن گویی چو دُر نایاب می گردی

به وراجیِ بعضی ، مردم بیکار  عادت کن

بدان قدرِ توقف را ، دوباره سبز خواهد شد

اگر داده ترافیکی تو را آزار ، عادت کن

فاطمه نعیمی (مهرانه)

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692