متولد هشت مرداد هزار و سیصد و هفتاد و یک از بوشهر.فارغ التحصیل مهندسی کشاورزی دانشگاه کشاورزی اهواز.در دوران دانشجویی دبیر کانون شعروادب دانشگاه بوده، در حال حاضر مدرس موسیقی هستند

ابتدای تخیل یک زن می رسد سمت پیچ خانه ی تو

اتفاق سپید خوشبختی،آه اگر روی بام شانه ی تو

سنگفرش نگاه بی بن بست خفته در امتداد خورشیدت

روی دستم هنوز می خندد یادگاری تخت جمشیدت

شب به شب شعر می شود با بغض طرح لبخند مینیاتوری ات

چون که آزادی بیان دارد برده ی عشق دیکتاتوری ات

حلقه را در میان انگشتت هی بچرخان و عشق بازی کن

پا به پایم قدم بزن در خواب بودنم را به خواب راضی کن

با نگاهی به آلبوم عکسم حس غمگین سرخوشی دارم

وقت صرف نهار تنهایی٬ نیم چشمی به خودکشی دارم

یک خیابان سرد یک طرفه وارث خیس دردهای من است

آه این گام های بی همراه شعر یک ایستگاه بی ترن است

سمت احساس من قدم بردار٬ شکل کفش تو راه خواهم رفت

خواب من را مبر به بیداری بی تو من٬ اشتباه خواهم رفت