چون برگهای باد خزان-خورده، مرتعش
از شاخهٔ طراوتش افتاد و بعد؛ "خش"
اینک؛ صدای خردشدن، زیر پای درد
آنک؛ صدای آمدن فصل بی تپش
اجزای هستیاش به تفاهم نمیرسند
دریای روح، برکهٔ تن، جوشش و جهش
هرلحظه بی قراری روحی اسیر تن
هرلحظه در مجادله، تشویش و کشمکش
چیزی شبیه پاسخ یک دعوت بزرگ
چیزی شبیه رابطهٔ کوشش و کشش
انگار نطفهٔ دل این مرد را خدا
با دستهای سبز خودش داده پرورش
انگار از تحمل ایوب خارج است
زخمی که سوخت هر نفسش را به این روش
ای عاشق شکسته چه زیبا نشسته است
لبخند، بر لبان تو از سال شصت و شش
فردا تو را برای خدا هدیه میبرند
آن وقت از شمیم بهشتی نفس بکش
سیروس عبدی 1383
(برای قربانیان بمباران شیمیایی اسفند 66 حلبچه)
از مجموعه " کلمهها سربازند
سیروسعبدی متولد بهمن 1362 کارشناس مهندسی صنایع و کارشناس ارشد زبان و ادبیاتفارسی. مؤلف مجموعه شعر (غزل) " کلمهها سربازند" نشر سپیده باوران سال 89 وبرگزیده کتاب سال پایداری سال 90