شعر کلاسیک «دانیال رحمانیان»

چاپ تاریخ انتشار:

شعر کلاسیک «دانیال رحمانیان»

تو سومین ستاره‌ی این کهکشان شدی

بالاینی نظاره‌‌گر کودکان شدی

 

هرجا که رفت راست و اعجاز عشق بود

در شام هم کرامت آن کاروان شدی

 

قرآن ناطقی که ز لب‌هات می‌شکفت

قدقامت قیامت هردو جهان شدی

 

چوبی رسید بر لب عطشان نازکات

دریاترین گدازه بر آن خیزران شدی

 

جاری‌ترین زلال خدا شد محبتت

در سینه‌های مردم عالم روان شدی

 

اندازه کرامت تو بی‌نهایت است

بالاتر از تصور ذهن زمان شدی

 

از خاک پر کشیدی همسایه با خدا

روشن‌ترین ستاره هفت آسمان شدی