شعر کلاسیک «صنم نافع»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

شعر کلاسیک «صنم نافع»

 

در زمستان سردِ چشمان ­ات، با چه انگیزه ­ای قلم بزنم ؟

چایی ­ات را پُر از شِکر کردم، تا برایت دوباره هم بزنم

در دلم  حسِّ محنت انگیزی­ ست، بعد تو قهر کرده­ ام با شهر

بعد تو با غمت چرا هر شب، "یوسف آباد" را قدم بزنم ؟

شیشه­ ی عطر ِخالی­ ات اینجاست، مثل رویای تو در آغوشم

قول دادم که بی حضورِ خودت، به تنم عطرِ سرد کم بزنم !

قول دادم به خود که بعد از تو، نیمه شب­ ها بدون ترسیدن -

خاطرت را بدزدم و پُر گاز، سمتِ بی­راهه ی "فشَم" بزنم

فصل فصلِ نوشتن سوگ وُ حسّ وُ حالم شبیه عاشوراست

باید امشب به جای هئیت­ ها در تهِ کوچه ­ها حَرم بزنم

باید امشب عمیق گریه کنم، تا عزادار قابلی باشم

باید امشب بدون رویایت، تشنه بر سینه وُ سرم بزنم

قول دادم که بعد تو شخصاً، وارثِ کُلِ غصه­ ها باشم

سندش را به نام خود کرده ، روی آن مُهر درد وُ غم بزنم

دیدگاه‌ها   

#5 ارسلان حسینی 1394-01-16 08:44
با یک حس محلی شروع شد و بایک تلفیق قشنگ همه گانی و همه گیر شد
لذت بردم واقعا.فقط تبریک ب این ذائقه.
#4 میلاد نژادیرافی 1393-10-29 12:48
سلالم.خاه ناخاه..عاشق ونه عاشق..کامالا نوستالوژیک رو میتونه درک کند....درود بر شما
#3 آزاده سالمی 1393-10-28 19:35
صنم جان کار قشنگی بود
#2 رضا 1393-09-15 17:44
خیلی خوب بود ولی به نظر قسمت اول شعر با قسمت آخر شعر که عاشورا وحرم را وارد شعر میکنه سنخیتی نداره ومی تونست فراغ وغم را با اون حال امروزی وزیبا که شروع کرده با همون حال هم ادامه می داد ونیازی به استفاده از استعاره های مذهبی نبود و یه جورایی نفس گرم شعر از بیت چهارم به بعد سرد و بی روح تصنعی میشه
#1 نبی اللهی 1393-09-13 03:17
درود بر بانوی گرانمایه در شعر و شاعری، غزل بسیار قابل تاملی بود آفرین

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692