گلی که در هوسِ نو بهار میمیرد
میانِ حسرتِ این انتظار میمیرد
گلی که در هوسِ نو بهار میمیرد
میانِ حسرتِ این انتظار میمیرد
آخرین خبر این است: «لحظههای بحرانی!»
سرفههای کشدار و گریههایِ پنهانی
چشمم که گرم میشود از خواب میپرم
امشب نشسته خاطرههای تو در سَرم
پناه لحظه های بی قراری ام ، رفیق
بیا که روی موج بد بیاری ام ، رفیق