شعر طنز از «علی باقری خورآبادی»

چاپ تاریخ انتشار:

zzzz

بارها ما در نمازِ یومیه شک می کنیم
فکرِ بچّه مای بی بی فکرِ پوشک می کنیم
 
حمد می خوانیم لکن در خیال و ذهن مان
گاه شوخی با حمید و زید و بابک می کنیم
 
غافلیم از خالقِ هستی خدایِ مهربان
گر چه مشغولیم و یک کارِ مبارک می کنیم
 
ذهن هامان دائما درگیرِ لیگِ برتر است
فکر اون توپی که خورده رویِ تیرک می کنیم
 
در میانِ ربّنا و آتنا وقتِ قنوت
فکرِ یک سیخِ جگر با نانِ سنگک می کنیم
 
شوقِ خانه ساختن می آید از رَه گاه گاه
فکر سنگ‌ و آجر و سیمان و آهک می کنیم
 
سویِ قبله جسم هامان قلب ها سویی دگر
یادِ حوران بهشت و قصر کوچک می کنیم
 
مشکل ما نیست جز اینکه به جایِ نامِ دوست
نام هایِ دیگری بر لوحِ دل حَک می کنیم

شعر طنز از «علی باقری خورآبادی»