کاریکلماتورهایی از حسین ناژفر

چاپ تاریخ انتشار:

کانون

- بي كله، فكري ندارد.

- زن غیرتی، سبیل گرو گذاشت.

- مرد به «زن»، سوء «ظن» پیدا کرد.

- پستهي خندان، به ريش ِ‌ فقرا ميخندد.

- «گاودار» ورشکسته به فکر «گاو بندي» افتاد.

- گندم زنگ زد، کشاورز پای درد دلاش گریست.

- حق و حساب، بدون حرف حساب گرفته میشود.

- امیدوارم انرژی هستهای، کرسی حقوق بشر را هم گرم کند.

- آسیاب دشمن سالها است که برقی شده است.

- آرزوهاي به گور نبردهام در صف کفن و دفن هستند.

- عامل وحدت شیر و آب، لبنیات فروش متقلب بود.

- «سایت غنی سازی»، آخرین امید فقیر است.

- آتش بس، تفنگ و تفنگچی را بازنشسته کرد.

- خيالم «تخت» است، فقط «بالش» كم دارد.

- آبگوشت اهل قلم ِ متعهد، گوشتی ندارد.

- «مرگ»، سراغي از خودش نميگيرد.