متن طنز«زندان موقت» نویسنده «فاطمه مرادی»

چاپ تاریخ انتشار:

fatemeh moradi

تا حالا فکر کردید چطور با فردی که دچار پارانویا یا همان بدبینی خودمان است سر کنیم؟
حالا فکر کنید این فرد مورد نظر پدر خانواده است.

پس بیرون رفتن و تفریح کردن را از کله تان درآورید ودرصورت نیاز و از روی ضرورت با یک عدد آدم مورد اعتماد تحت تدابیر شدید امنیتی با سر و وضع کاملاً یک دست سیاه پوش مثل (بتمن) از خانه خارج شوید تا مبادا کسی شما را با سر و وضع ناجور ببیند و اگر مثل ( مرد پرنده ای) بتوانید از روی مردم پرواز کنید چه بهتر، اما در آسمان هم نمی شود همین طور لخت و عور رفت.
باید کاملاً شئونات را رعایت بفرماید.چون پرنده های مذکر بسیاری در آسمان در حال دید زدن، چشم چرانی هستند.
برای همین است می گویند بهترین مکان برای زن داخل خانه است.
خانه ای که دیوارهایش به بلندی قلعه باشد تا هیچ کفتربازی وکفتر مذکری داخل حیاط شما دید نداشته باشد.
حالا برای اطمینان خاطر هم شده پرده های خانه را کیپ تا کیپ ببندید ودل از هوای تازه بِکنید که خدا همراه مومنه درخانه حبس شده است.
گوشی لمسی کاملاً ممنوع است چون نباید عکس وفیلم بدبد تماشا کنید وطینت پاک تان خدشه دار شود.
روش های برای در رفتن وجود دارد که چند نمونه را عرض می نمایم: احتمالا نمی توانید با گوشی ساده در کلاس های مجازی شرکت کنید و آن بابا هم حالی اش نیست که آینده شما به آن یک قطعه فلزی که کل مملکت را به فساد کشیده است بستگی دارد.
برای این کار اول همه صداهای گوشی را قطع کنید و بعد نور آن را کم کنید و زیر پتو بروید و پاهای خود را روی هم بگذارید ستونی عمودی وافقی برای کلبه پتویی خود ایجاد کنید.
و عملیات قریب الوقوع خود را انجام دهید.
برای این که کسی شک نکند و رحمی به ریه های محترم تان بفرماید هرزگاهی از زیر پتو بیرون بیاید هوای تازه کنید و اگر کسی به عرق های شرم شما شک کرد از جمله :
《چقدر هوا گرمه》
استفاده کنید و اگر فرمایش فرمودند :
《از زیر پتو بیرون بیا》
در جوابش بگویید:
《ای وای بدون پتو و لخت نمی شه خوابید، مردم چی می گند؟!》
هیچ وقت پای تان را به عروسی فامیل و دوست وآشنا وغریبه نگذارید چون عکس وفیلم تان در می رود و در بیلبردهای سطح شهر با اوضاع ناجور پخش می شود وآبرو وحیثیتی برای خانواده محترم تان نمی ماند.
فکر رفتن به آرایشگاه وداشتن چند قلم لوازم آرایش را هم به کلی از ذهن تان پاک کنید واگر داشتید در سوراخ و سمبه های خانه جاساز کنید‌.
کسی حق ندارد ریخت آفتاب و مهتاب ندیده شما را ببیند ونگاهی به شما بیندازد،اسم تان را کسی حق ندارد صدا کند وبرای این که نفهمند اسم شما چیست می توانید از شماره ها و رنگ ها و امثال آن استفاده کنید مثلاً :
《 آهای یک،دو ،دو کجایی؟ 》
البته برای رنگ ها بنابراحتیاط واجب از رنگ های جیغ استفاده نکنید.
《ای خاکستری،سیاه سوخته بیا! 》
این ها عناوین شایسته ای هستند که نجابت و پاک دامنی شما را نشان می دهند.
برای دستشویی رفتن یک نفر را جلوی ساعت بگذارید تا هی عقربه های ساعت را عقب بکشد چون دستشویی رفتن شما خیلی طول کشیده و معلوم نبوده، شما در آن مکان مخوف و محبوس چه جنایت ومکافاتی از شما سر نزده است.
برای اینکه از تک تک کارهای شما ایراد نگیرد تا حد امکان جلویش نباشید نه آن طوری که اصلاً غیب شوید واثری از خود به جا نگذارید.
سنگری از بالشت وپتو بسازید و هر چند دقیقه صدای از خود در کنید تا مطمئن شود جای نرفتید ومشغول کثافت بازی نیستید.
بیرون کار کردن را هم از سرتان درآورید، حتی اگر محیط کاملاً زنانه باشد وصاحب کارتان هم زن باشد چون امکان دارد صاحب کارتان خاله ای چیزی باشد و شما را فریب دهد و برای تان نقشه های داشته باشد.
صدای تلویزیون راحق ندارید به جز اخبار بلند کنید چون صدای تِنگ و پِنگ پخش می شود که گوش های تان را آلوده می کند وحتی موجب حرکات موزون و مستی می گردد.
آن صدای سوتی که از بیرون می آید نتیجه عشوه گری های است که از جانب شما سر زده است و دیگر جای بحث ندارد که چه گناه قبیحی در حال انجام گرفتن است.
برای دیدن فیلم های مورد نظر حتماً باید به سوال های شبهه برانگیز او پاسخ دهید و شبیه فیلم استراحت مطلق، اول فیلم ذکر کنید که این زن ومردی که می بینید در واقعیت زن وشوهر هستند.
خودتان را جوری جدی نشان دهید که هیچ احساسی ندارید ومنقلب شدن در کار شما نیست.
وقتی از بیرون آمد، طبیعی ترین حالت ممکن را داشته باشید.
اگر ماسکی بر صورت شما ببیند و یا یکی از اجزای لباس بیرونت تنت باشد روزگارت قهوه ای می شود.
آن کسی که پشت درخت های پارک با جنس مخالف هِر وکِر می کرد تو بودی. نه تو جلوی ویترین طلا فروشی دیده شدی.
نه تو سوار موتور پشت مرد نامحرم بودی.
تو درآنِ واحد در چند جای شهر دیده شدی وخودت را تکثیر کردی عجب قدرت خارق العاده وعجیبی دارید.
فکر ازدواج وشوهر کردن را هم از سرتان بیرون کنید.
آدم های پاک مثل راهبه های مسیحی تا آخر عمرشان باید تنها بمانند تا کسی خدا نکرده به او نگاه بدی نداشته باشد.
کسی که فکر ازدواج با شما را دارد شک نکنید آدم خرابی است. همه آدم ها خراب اند، مگر اینکه خلافش ثابت شود.
وقتی که هم خواستگار محترم ثابت کرد باز هم یک جای کار می لنگد چون
(هیچ کس بهر رضای خدا موش نمی گیرد)
و حتماً قصد ونیتی دارد وآخر هم کار خراب خود را خواهد کرد و این یکی دیگر رد خور ندارد.
از این که موش خطاب می شوید ،ناراحت نشوید.
چون اگر کمی چشم بصیرت داشتند شما را با موش مقایسه نمی کردند.
برای جلوگیری از به دام افتادن این مصیبت خانمان سوز با پدرتان از قبل نقشه بکشید تا او شما را از چنگال آن گرگ صفت که از خرابات آمده است نجات دهد.
اول از همه اجازه دهید شما را به عقد یک آدمی که ثابت کرده خوب است ولی آخرش صد در صد معلوم می شود او هم تحفه ای نبوده واز همان خراب هاست که از خرابات آمده در آورد.
وقتی یک عدد بچه به دنیا آوردید حالا وقتش است که به حرف های توهم زده اش گوش کنید تا گوش تان از این حرف ها پُر شود و خودتان با دست های خودتان طلاق بگیرید و با آن طفل معصوم دوباره در خانه پدری سکنی گزینید.
خب، بهتر از این نمی شود.
حالا یک بیوه بی صاحب هستید و هزاران هزار حرف وحدیث پشت سرتان درست شده و سوژه دائمی برای ادامه زندگی درست کردید تا هرچه به فکرش می رسد نثار شمای بخت برگشته کند.
وقتی بچه شما از ۴و۵ سالگی گذشت او هم مانند پدرش که روزی آینده شما را سیاه خواهد کرد هزاران انگ وتهمت به پدرش بزنید تا شاید آتشی که داماد سابق پدرتان در ذهن وقلبش روشن کرده گُر بگیرد وسوژه های جدیدتری در ذهنش جرقه بزند و ما را بیشتر از این ها مستفیض فرماید.

متن طنز«زندان موقت» نویسنده «فاطمه مرادی»