داستان «عاشق» نویسنده «اسکار وایلد» مترجم «زهرا اکرمی»

چاپ تاریخ انتشار:

zahra akrami

زمانی که نارسیس جانش را از دست داد، برکه‌ی عیشش از جام آب شیرین تبدیل به جامی از اشک شور شد، و پری‌های کوهستان با زاری از میان جنگل آمدند تا برای برکه آواز بخوانند و او را آرام کنند.

وقتی دیدند برکه از جام آب شیرین به جامی از اشک شور تبدیل شده، گیسوان سبزشان را باز کردند و با زاری به برکه گفتند:

«عجیب نیست که تو برای نارسیس اینگونه سوگواری می‌کنی، او بسیار زیبا بود.»

برکه پرسید:

«نارسیس زیبا بود؟»

پری‌ها جواب دادند:

«چه کسی بهتر از تو می‌داند؟ از ما فقط گذر می‌کرد، اما تو آنی بودی که در طلبت آمد، و بر لب تو آرمید و به تو نگریست، و در آینه‌ی آب‌های تو، زیبایی خودش را دید.»

و برکه جواب داد:

«اما من عاشق نارسیس بودم چراکه، چنانکه بر لب من آرمید و به من نگریست، در آینه‌ی چشمانش، من زیبایی خودم را برای نخستین بار دیدم.»

-----------------------------------

اسکار وایلد شاعر، داستان نویس، نمایش‌نامه نویس و نویسنده داستان‌های کوتاه ایرلندی بود. از او همواره به‌عنوان یکی از برترین نمایش‌نامه نویسان تاریخ ادبیات یاد می‌شود.

نارسیس از اسطوره‌های یونان است. او مرد جوان بسیار زیبایی بود و دلبستگان فراوانی داشت. اما به همه پاسخ رد می داد. سرانجام یکی از عاشقان وی به نمسیس(الهه‌ی نیکو و بد، عدالت وانتقام) شکایت کرد و نمسیس، نارسیس را محکوم کرد که عاشق تصویر خود شود. او آن‌قدر در آب برکه به تصویر خود نگریست تا جان داد. خدایان به خاطر این ناکامی وی را به گل نرگس تبدیل می‌کنند تا همواره بر لب آب بروید و خود را نظاره کند.

داستان «عاشق» نویسنده «اسکار وایلد» مترجم «زهرا کرمی»