چند شعراز:روند صالح حسن(شاعرمعاصرکرد) سلیمانی-عراق ترجمه:خا لد بایزیدی(دلیر)

چاپ تاریخ انتشار:

khaled bayazidi

1-

«زنی با چمدانی ازهایکو»

...................................

«در»خانه ای اخم کرده بود

دختری درحال زایش است

2-

زنی چمدان خوشبختی اش را فراموش کرده

ازسفر آداب ورسوم آبا و اجدادی اش برگشته

3-

زنی وضوگرفت

گناهان اش را برای باران پست کرد

4-

زنی مشتی خنده داشت

«دعا»های شرف به باداش داد

5-

زنی چنگهای پرازعسل را

گذاشت روی میزقالیچه ای

تا دروغ های زندگی تحقق پیداکند

6-

مرزها همه آوازهایشان را بستند

چون زنی می خواست برقصد

7-

بوی عطربوسه ای همراه زنی برگشت

ترورازآن سوی کوچه از«بو»ازحال رفت

8-

زنی می میرد

دنده های مردی خمیده می شود

9-

زنی

همه سپیده دمان

پرده روی تاریکی برمی دارد

وسپیده را سلام می گوید

آنگاه باعشق می رقصد

10-

زنی خانه ی عنکبوت را جارو می زند

دعاهای جنگ وخون ریزی را

زیرخاک گلدان اش پنهان می کند

زن گدایی از باران می کند

تاکه همیشه باغچه سبزبماند

11-

زنی

آهسته آهسته

بادرا به تصویرمی کشد

تسبیح درختهای بلوط را

درارشیو زندگی نگه می دارد

چند شعراز:روند صالح حسن(شاعرمعاصرکرد) سلیمانی-عراق ترجمه:خا لد بایزیدی(دلیر)