ترجمه داستان «پیام امپراتوری» نویسنده «فرانتس کافکا» مترجم «سیده زهرا میرخائف»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

ترجمه داستان «پیام امپراتوری» نویسنده «فرانتس کافکا» مترجم «سیده زهرا میرخائف»

 

مثل اینکه امپراطور مستقیما از بستر مرگ برای تو پیامی فرستاده. تو تنها موجود قابل ترحمش ، سایه ای کوچک که در برابر خوزشید امپراطوری به دور دست ها پناه برده ای . امپراطور به پیک خود فرمان داده است که در برابر تخت زانو بزند و پیام خود را در گوش او زمزمه کرده. پیامی مهم که از پیک خواسته است آن را در گوشش بازگو کند و خود با تکان دادن سر درستی گفته او را تایید کرده است. و در برابر تمام کسانی که مرگش را تماشا می کردند (همه ی دیوارها فرو ریخته اند و همه بزرگان امپراطوری اش بر پلکان وسیع و بلند گرد آمده اند) پیکش را مرخص کرد. پیک که مردی نیروند و خستگی ناپذیر بود بلافاصله حرکت کرد.

او گاهی با این دست و گاه با دست دیگرش راهش را از میان جمعیت انبوه باز می کند. اگر به مشکلی بربخورد ، به سینه اش که نشان خورشید روی آن است اشاره می کند. برخلاف دیگران او به راحتی جلو می رود اما جمعیت بسیار متراکم است و خانه و کاشانه آن ها تمامی ندارد. اگر راهش باز بود به پروار در می آمد و تو خیلی زود صدای خوش ضربه ی مشت های او را بر در خانه ی خود می شنیدی . اما به جای آن بیهوده تلاش می کند.هنوز سرگرم آن است که ازمیان تالار های درونی ترین قصر ، راهی به بیرون پیدا کند. هرگز موفق نخواهد شد که به بیرون برود. اگر هم موفق شود هیچ چیز به دست نیاورده است. همچنان مجبور است که برای فرود از پله ها بجنگد . و اگر هم بتواند این کار را انجام دهد ، چیزی به دست نیاورده است چون تازه ناچار خواهد بود که از حیاط بیرونی قصر بگذرد. بعد از گذشتن از این حیاط ها نوبت قصر دوم خواهد رسید که این قصر را دربر گرفته است و بعد دوباره... از حیاط و پله ها و بعد دوباره ، یک قصر . و این به درازای هزاران سال به طول خواهد انجامید. اگر هم بلاخره از آخرین دروازه بگذرد (کاری که هرگز-هرگز اتفاق نمی افتد) ، هنوز پایتخت سلطنتی مرکز دنیا را پیش رو دارد، مدفون زیر انبوه آوارش.

از اینجا هیچ کس نمی تواند راهی به بیرون بازکند، حتی کسی که پیامی را از مرده ای داشته باشد.اما تو، در کنار پنجره ی اتاقت نشسته ای و هنگام غروب، رسیدن پیامش را انتظار می کشی.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692