ظرف شكستني/ یاسوناری کاواباتا

چاپ تاریخ انتشار:

مترجم: لیلی مسلمی

 


در گوشه اي از شهر، فروشگاه خريد وسايل تزئيني قرار داشت. جلوي درب اين مغازه، مجسمه سفالي رب النوع بودايي به نام «كانان» 1 كنار پياده رو گذاشته شده بود. مجسمه تقریبا هم اندازه ي جثه دختري دوازده ساله ميشد. هربار كه قطار از راستاي درب شيشه اي مغازه رد ميشد٬ پوسته سرد «كانان» ذره ای ترك بر ميداشت و من هربار که از جلوي آن مغازه رد مي شدم٬ نگران بودم مبادا مجسمه روي پياده رو واژگون شود. يك شب خواب ديدم :

پيكره ي «كانان» درست جلوي پاي من در حال واژگون شدن است و مجسمه یهویی بازوي سفيد رنگ٬ بلند و وسيع خود را باز کرد و دور گردنم حلقه كرد. از حالت غير عادي اين بازوي بي جان كه جان گرفته، و همچنین از تماس با پوسته سرد سفالي آن عقب عقبی رفتم. «كانان» كنار خيابان بدون كوچكترين صدايي تكه تكه خرد شد. دختری خم شد و چند تكه از آن را برداشت و با عجله تكه هاي براق و پراكنده ي سفال را جمع كرد. از حضور ناگهاني او يكه خوردم ؛ همین که خواستم عذرخواهي کنم ٬ از خواب پريدم.

انگار تمام اين ماجرا درست بعد از آنكه «كانان» واژگون شد٬ اتفاق افتاد. خواب را پيش خودم اينطور تعبير كردم: آن لحظه آيه اي از انجيل بيشتر در ذهنم نقش بست. « و همچنان اي شوهران با ايشان همراه با خرد زندگي كنيد و آنان را تكريم كنيد٬ آنچنان كه با ظروف شكستني برخورد مي كنيد. »2 همیشه فکر می کردم معناي عبارت «ظرف شكستني» با ظرف سفالي هم ردیف است؛ و حتما دختری که خوابش را دیده بودم بی ربط با این دو عبارت نیست. یک دختر جوان خیلی راحت مي شكند. تنها عاشقي کافیست تا دختری جوان را درهم بشکند. اين چيزي بود كه به ذهنم رسید. آيا آن دختر كه خوابش را ديدم با عجله تكه هاي شكسته ي وجود خود را جمع نمي كرد؟

 

  1. 1.الهه بخشش و رحمت در آيين بودايي
  2. 2.رساله اول پطرس 3:7