داستان کوتاه «عصر جمعه» نویسنده «الیاس خمسه»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

داستان کوتاه «عصر جمعه» نویسنده «الیاس خمسه»از خونه که زد بیرون، سوز برف خورد تو صورتش...

هنوز دو قدم مونده به سر کوچه، انگشتای پاش شروع کرد به گز گز کردن...

از درز پاره کفشش، سرما راحت می‌پیچید تو پاش

جوراب سوراخ هم که قوز بالا قوز...

ولی دلش گرم بود... خوشحال بود... خوشحال...

بلاخره اون وام لعنتی جور شده بود...

خیلی بدبختی کشید واسه این چندرغاز وام...

ولی آخرش خود به خود.. حل شد..

***

_ اصن کار... کار خود خدا بود...

ای قربونت برم خدا.. که این انتظار مارو کشت...

چقدر الکی الکی گفتیم خدایا شکرت... شاید دلت بسوزه...

***

حالا هزار تا فکر تو سرش وول می‌خورد...

***

اول از همه یه عروسک خوشگل واسه زهراسادات..

از اونا که شعر می خونه..

این بچه دلش ترکید از بس که حسرت رو دلش موند...

واسه بچه دوساله اینهمه حسرت زیاده...

یکی دو دست لباسم می خواد...

اینقد که مادرش با چادر پاره و کش قیطونی براش شلوار دوخته.. دلم کبابه...

چقدر ذوق میکنه از گرمکن ورزشی...

واسه خود فخری سادات حتماً یه النگو می‌خرم...

چقدر این زن زجرکشید تو این چند سال...

دیگه حالم از هرچی راه پله هست بهم می خوره...

وقتی یادم می افته چقدر این طفلکی واسه مردم راه پله شسته و تی کشیده...

چقدر از بوی وایتکس بدم میاد...

اینقدر که مثل خوره دستای این زنه خورده...

اون پراید رو هم که بگیرم...

از شر کار با موتور راحت میشم...

دیگه روزای بارونی منم گریه‌ام نمیگیره...

وای... وای... از همه خوشمزه‌تر

لوبیاپلو با گوشت نه سویا...

آی خدا.. حالا واقعنی شکرت...

فقط این عصر جمعه رو چیکار کنم که تموم نمیشه

انگار تا فردا هزار سال مونده...

: آخ که گل گفتن

وصف العیش... نصف العیش...

***

به زحمت یه سیگار آتیش زد...

دودشو که ول کرد تو سرمای هوا...

قلبش سوخت..

آروم نشست کنار خیابون...

چشماش رو ویترین اسباب بازی فروشی خیره موند...

چقدر خوابش میاد...

***

نم نم برف میومد...

مردم تک و توک کفاره میندازن...

یه زن چادری عروسک به دست، آروم زیر لب زمزمه

: می‌کرد

_چه سعادتی... عصر جمعه مردن سعادت می خواد

***

حالا دیگه عصرجمعه داره تموم میشه...

 

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692