دو داستانك از"آرش مكوندي"

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

 

 تیک تاک ت

همت، همت، ‌یاسر...؛ همت، همت، ‌یاسر ...؛ حاجی جون تو رو به علی بگو اونجا چه خبره؟

همت، همت،‌ یاسر... ؛ همت، همت، ‌یاسر... .

***

 همت دو نفر، همت ...، بیا بالا جا نمونی‌ها. همت دو نفر، همت.

قصه

  بابا ... !؟ واسم قصه میگی؟ آخه مامان چند شبه دیگه به جای من، همش واسه گوشیش قصه میگه.

 

دیدگاه‌ها   

#9 لطف الله 1390-08-15 13:35
به نظر من صرفا بازی با کلمات اتفاق افتاده و هیچ چیز تازه ای درشان نیست
موفق و موید باشید
#8 آرش مکوندی 1390-08-12 22:42
سلام
از دوستانی که لطف داشتند و به کار بنده نظر دادند بسیار ممنونم.
#7 سلام و تشکر 1390-08-12 22:22
نقل قول:
سلام
با نظر آقای بهروز موافقم! این را هم اضافه و یا تکمیل کنم که فلسفه ی ایجاد مینیمال، اشاعه و گسترس معنای و تصاویر نسبتاً سطحی و کم عمق ولی ناگهانی و تاثیرگذار است. به تعبیری می توان گفت فست فود!
و فارغ از هر گونه پیش داوری و جهت گیری قبلی است. بیشتر با مسائل انسانی گره می خورد. انسانی که در هر جای کره خاکی نفس می کشد و معمولا ملیت یا قومیت یا باند یا حزب خاصی را هم در خود جای نمی دهد. هر چند می توان به فراخور شرایط، چیزی بر ویژگی های مینیمال افزود یا از آن کاست. اما تا به حال این مسائل به عنوان اصول مینیمال شناخته شده.
مینیمال اول، یه کشف خام بوده که توسط شما انجام شده اما به کار گرفته نشده. لازم است بگویم در زمان جنگ، از شهید همت با نام مستعار نام برده می شده و نه خود کلمه ی "همت". مثل همه فرماندهان دیگر!
مینیمال دوم: پایان بندی مبهمی داشت. همان مشکلی که برای داستانک جناب عبدی وجود داشت اینجا هم وجود داشت. من شما را به یادداشتی که برای ایشان در همین سایت نوشته ام ارجاع می دهم که اطاله ی کلام نشود
فقط این نکته را هم اضافه کنم که معلوم نیست منظور کودک این بوده که مادر وقتش را با گوشی موبایلش می گذراند یا برای کسی که آن سوی خط تلفن است قصه تعریف می کند. اگر دومین حالت درست است آیا آن فرد به قصه نیاز دارد؟ کودک است؟ از دیدگاه فروید رقیب کودک محسوب می شود؟

سپاسگزارم جناب مکوندی عزیز
#6 sanaz 1390-08-11 01:09
سلام آرش عزيز
از نظر من هر دو داستانك موضوع تكراري را به شيوه اي تكراري بيان كردند
هردو داستانك طرح ساده و بي هيجاني داشتند
هيچ ابهامي در داستان نبود و صرفا كوتاه بودن داستان دليل دنبال كردن بود
يعني به خواننده فرصت كشف ندادي
شايد با اضافه كردن چند جمله داستانكتون رو به ياد ماندني تر كني
ولي در مورد انتخاب نام داستانك از نظر من داستانك اول عالي بود
و بعد از خواندن كشف ارتباط متن و نام براي من جالب بود
به اميد موفقيت هاي بيشتر
باتشكر
#5 علی شاه علی 1390-08-10 04:54
سلام
با نظر آقای بهروز موافقم! این را هم اضافه و یا تکمیل کنم که فلسفه ی ایجاد مینیمال، اشاعه و گسترس معنای و تصاویر نسبتاً سطحی و کم عمق ولی ناگهانی و تاثیرگذار است. به تعبیری می توان گفت فست فود!
و فارغ از هر گونه پیش داوری و جهت گیری قبلی است. بیشتر با مسائل انسانی گره می خورد. انسانی که در هر جای کره خاکی نفس می کشد و معمولا ملیت یا قومیت یا باند یا حزب خاصی را هم در خود جای نمی دهد. هر چند می توان به فراخور شرایط، چیزی بر ویژگی های مینیمال افزود یا از آن کاست. اما تا به حال این مسائل به عنوان اصول مینیمال شناخته شده.
مینیمال اول، یه کشف خام بوده که توسط شما انجام شده اما به کار گرفته نشده. لازم است بگویم در زمان جنگ، از شهید همت با نام مستعار نام برده می شده و نه خود کلمه ی "همت". مثل همه فرماندهان دیگر!
مینیمال دوم: پایان بندی مبهمی داشت. همان مشکلی که برای داستانک جناب عبدی وجود داشت اینجا هم وجود داشت. من شما را به یادداشتی که برای ایشان در همین سایت نوشته ام ارجاع می دهم که اطاله ی کلام نشود
فقط این نکته را هم اضافه کنم که معلوم نیست منظور کودک این بوده که مادر وقتش را با گوشی موبایلش می گذراند یا برای کسی که آن سوی خط تلفن است قصه تعریف می کند. اگر دومین حالت درست است آیا آن فرد به قصه نیاز دارد؟ کودک است؟ از دیدگاه فروید رقیب کودک محسوب می شود؟

سپاسگزارم جناب مکوندی عزیز
#4 فریبا محدث 1390-08-10 03:07
سلام:
موضوع و طرح و پردازش داستانک اول خیلی نخ نما شده و تکراری بود
اما داستانک دوم با وجود تم تکراری خیانت خیلی خوب پرداخت شده بود.ممنون از جناب نویسنده
#3 محمدرضا عبدی 1390-08-09 21:55
با سلام
داستان اول، فقط حامل یک شعاره سیاسیه و فارغ از هر گونه پشتوانه نظری. و فکر می کنم فقط طرفداران قشر خاص خودش رو داشته باشه. یه چیزی مشابه پیامی که تو خیلی از فیلمهای رسول ملا قلی پور و حاتمی به مخاطب انتقال داده می شه. اما در مورد داستان دوم، از اونجایی که به مسائل اجتماعی اشاره داده تا حدی مخاطبان خودش رو داره و می تونه جالب به نظر برسه. هر چند از لحاظ ابهام و پیچیدگی شایان توجه نیست و مخاطب کلنجار زیادی برای درکش متحمل نمشه. انگار یک لقمه حاضر و آماده و جویده ست. در هر صورت ممنون
با آرزوی موفقیت
#2 بهروز 1390-08-07 23:05
سلام.
یکی از مولفه های اصلی داستانک گرایش آن به سمت مینی مالیسم است.و یکی از مشخصه های اصلی مینی مالیسم نداشتن شعار و جهت گیری اجتماعی یا سیاسی است. گرچه من فکر می کنم آنقدر هم نباید همه چیز را محدود کنیم.اما حرفهای اصلی داستانک های شما برای یک داستانک دو خطی بزرگ است. حرف کوچک تر لازمه این جور داستانهاست.
ممنون.موفق باشید
#1 میم 1390-08-07 14:18
سلام،کار اول بنظرم خیلی چیز خاصی نداشت،بیشتر مثل یه فکر گذرابود که به ذهن آدم بیاد بعد هی با خودت کلنجار میری که بنویسیش یا نه،یجورایی مث بخشی از فیلم اخراجی ها بود،ش.میم.ر،شوش مولوی راه آهن که یادتونه? اما دومی هوش خلاقانه و نویسندگی داشت.البته من خیلی وارد نیستم توی نقد .فقط نظرمو گفتم.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692