داستانک «مرد و زن!» عرفان تابلوئی

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

داستانک «مرد و زن!» عرفان تابلوئی

مرد و زنی عاشق هم بودند. شب ها را به بهترین نحو ممکن می گذراندند و صبح ها را به شنیدن ترانه های کلاسیک. جملات زیادی با هم رد و بدل می کردند که رایج ترین آنها «دوستت دارم بود که همیشه بر رود زبانشان جاری بود.۶ ماه گذشت. زن از مردی دیگر حامله شد و معشوقه ی دیرینه اش را ترک گفت. زن با مرد جدیدش ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد و مرد، هر روزش را با یاد نگاه شیدای زن، سپری می کرد.۶سال گذشت. مرد هم ازدواج کرد، با زنی برازنده. کم تر دیگر به او فکر می کرد اما مهم آن بود که می کرد.ز ن،زیر چشم هایش گود افتاده بود و دختر هایش،روز به روز بزرگتر می شدند و او در فکر پیدا کردن شغلی بود برای تامین مخارج .۱۲ سال گذشت.مرد، پدر دختری شده بود و از سپیده دم تا دیر وقت،مشغول به کار بود..شب ها دخترش را می خواباند و دخترش،تنها چیزی بود که به آن می اندیشید. زن و همسرش ،فرزندانشان را برای ادامه ی تحصیل شان در دانشگاه آماده کرده بودند و چندی بعد،آنها به تحصیل در بهترین دانشگاه ها پرداختند،اگرچه مادر و پدر شان خیلی دیر به دیر همدیگر را می دیدند.۴سال دیگر گذشت.زن تنها شده بود و خانه نشین شده بود. روزی، از جلوی مردی گذشت که چهره اش،او را یاد کسی را می انداخت، اما راهش را گرفت و بدون آنکه ذهنش را مشغول آن کند،رفت به خانه و پشت تلویزیون خوابید.مرد، آنقدر در اداره کار می کرد که کمتر در خانه باشد و اگر دختری نداشت، بی شک ،خانه و همسرش را به کلی فراموش میکرد.. روزی، از جلوی زنی گذشت که چهره اش،او را یاد کسی را می انداخت، اما راهش را گرفت و بدون آنکه ذهنش را مشغول آن کند،رفت به خانه که با دخترش کمی صحبت کند،اما او به مرد گفت که روز خوبی نداشته است نمی خواهد درباره ی چیزی حرف بزند و در اتاقش را بست. مرد هم وقتی کتاب می خواند،خوابش برد.۲۰ سال گذشت. هر دوی آن ها مردند. قبر شان به فاصله ۳ متر از یک دیگر بود اما کسی دیگر نمی دانست که آنها روزی همدیگر را دوست می داشتند و هردو، همانند برفی بر قطعه زمینی خشک، به دست فراموشی سپرده شدند

دیدگاه‌ها   

#3 عاطفه بذرافشان 1394-06-11 15:03
تامل برانگیز و زیبا بود
#2 مریم جباری 1394-03-10 05:58
داستان زندگی خییییییییییییییلییییهاست...ممنون
#1 سيف 1393-12-24 01:26
سلام
واقعا چرا؟

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692