داستانک « قسمت» نویسنده «مجتبی پورفرخ»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mojtaba poorfarokh

می‌گفت مادرجان چرا آیه یاس می‌خونی، مرگ و زندگی دست خداست، من با همین ماشین اوووو تا خود خلیج رفتم آخ نگفت. تازه داریم می‌ریم پابوس آقا، خودش هوامونو داره. بعد برداشت هر چه آدم توی خانه‌شان بود چپاند توی پراید سفید و پوسیده‌اش، که لاستیک‌هاش دیگر نخ‌نما شده بودند، راه افتاد به طرف مشهد.

داستان «اینجا جهنم است» نویسنده «مهستا راد»

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

mahasta radd

زمین، همان زمین همیشگی نبود. مجید تمام روزهای خدمتش را روی این زمین راه رفته بود. می‌دانست از کدام کوچه می‌توان رفت تا به خیابان اصلی رسید، توی ترافیک نماند و غیبت نخورد. اما حالا، اینجا شبیه به هیچ زمین آشنایی نبود. اینجا بوی بَم نمی‌داد. بوی رطب‌های پخته شده در آفتاب تابستان. اینجا خودِ خودِ جهنم بود. هر چه را به دستانش می‌سپرد، رها می‌شد. زمین همه چیز را پایین می‌کشید.

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692