داستان «آدم خوار برقی» نویسنده« محمد پویا اسدسنگابی» 7 ساله

چاپ ایمیل تاریخ انتشار:

یه آدم خوار برقی بود که خیلی لامپ داشت . اون همه ی لامپ های ایران و برای خودش برداشته بود . یه روز این آدم خوار با دوستاش می رفت که بچه ها رو دید . بچه ها بهش گفتند اسمت چیه ؟ آدم خوار هم گفت من آدم خوار برقی هستم ببین چقدر لامپ دارم .شما هم اگه می خواید مثل من باشید لامپ های اضافی روشن کنید ، لجبازی کنید .بچه ها هم لامپ های اضافی روشن کردند .ولی خیلی زود فهمیدند که این آدم بدجنسه که همه ی لامپ ها رو برداشته .یه روز که آدم خوار برقی خواب بود ، بچه ها با سنگ زدند لامپ های اضافی اونو شکستند . آدم خوار وقتی بلند شد دید دیگه لامپ نداره . آدم خوار می خواست بره توی فروشگاه همه ی لامپ ها رو بخره ولی چون لامپ هاش شکسته بود اتصالی کرد و سوخت و شکست خورد .بچه ها هم دیگه لامپ اضافی روشن نکردند .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

جلسات ادبی تفریحی

jalasat adabi tafrihi

اطلاعات بیشتر

مراسم روز جهانی داستان با حضور استاد شفیعی کدکنی، استاد باطنی و استاد جمال میرصادقی
جلسات ادبی تفریحی کانون فرهنگی چوک
روز جهانی داستان و تقدیر از قبادآذرآیین سال 1394
روز جهانی داستان و تقدیر از فریبا وفی سال 1395
یازدهمین جشن سال چوک و تقدیر از علی دهباشی شهریور 1395

جلسات کارگاهی آزاد

jalasat kargahi azad

اطلاعات بیشتر

تماس با ما    09352156692